۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه
به یاد پدر بزرگ
هر جور دوست دارید فکر کنید.
۱۳۸۸ آبان ۱۴, پنجشنبه
"حرّ زمان"
"حرّ زمان "
بزن قدش
کروبی عزیز ، در روز 13 آبان با آمدن به جمع مردم مظلوم ایران .براستی که ثابت کردی لقب "حرّ زمان " برازنده توست . درود بر شرف ایرانیت که نشان دادی بر خلاف بعضی از علمای تروتمیز بالای طاقچه نشسته که فقط به فکر بهشت و حوض کوثر ، حورالعین هستند تو اینگونه نیستی. چون در یک خانواده روحانی بزرگ شدم و این دوران را دیدم .و نظاره گر بودم که بعضی از آخوندهای مداح چگونه با گرفتن پولهای هنگفت آبروی روحانیون بزرگی را که همه زندگیشان را به پای هدفشان ریختند می برند .همیشه از این موضوع رنج می بردم.تو آن فکر را زدودی و نشان دادی که همه روحانیون اینگونه نیستند .راستی آیت الله هایی چون مکارم ، جوادی آملی ، نوری همدانی و...... با آنهمه درس و موعظه عبا و قبا.چگونه است که در پای عمل حضور ندارند .راستی آقایانی که از دوران امام حسین سخنرانی ها سر میدهند و دائما می گویند که کاش بودیم و با ظلم و بی عدالتی در کنار آزادمرد روزگار امام حسین مبارزه می کردیم .براستی چگونه مبارزه ای مد نظرشان بوده و است ؟ خدا را شکر می کنم که در دورانی زندگی می کنم که دیگر مردم عقلشان به چشمشان نیست . حق و باطل را کاملا تشخیص می دهند . کروبی عزیز خدا را شکر کن که آنقدر خدا ترا دوست دارد که با آن دیدی که ملت قبلا به تو داشتند ناگهان در مقابل چشمشان به یک استوره تبدیل شدی ، کم پیش میاید آدمی به مانند حّر با آن همه مقام و منزلتی که داشت .تغییر موضع بدهد و به جبهه حق و حقیقت وارد شود. درود بر شرفت "حّر زمان" بزن قدش
۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه
+18
از آب زلال آب می خورند و از آب گل آلود نان
در آخر وقتی از او پرسیدم که دوست نداری به ایران برگردی؟حرفی زد که آتشم زدواینگونه گفت که :شما شاید یک بار قرآن را از اول تا آخرش خوانده اید ؟ راستش بهم خیلی برخورد که یک تن فروش این حرف را بهم زد ، گفتم چطور مگه ؟گفت: خدا در قرآن سوره نساء آیه ۹۷ می فرماید ."کسانی که بر خویشتن ستمکار بوده اند، وقتی فرشتگان جانشان را می گیرند ، می گویند ، شما در زندگی دنیوی در چه حالی بودید ؟ آنان پاسخ می دهند ، ما روی زمین بینوا و بیچاره بودیم .و فرشتگان به آنان می گویند : آیا زمین خدا پهناور نبود تا در آن هجرت کنید؟ آنان کسانی هستند که منزلگه نهایی آنان دوزخ است و دوزخ سرنوشت بدی است ." من نیز برای خودم یک نوع هجرت کردم تنها سکوت کردم واز کتابفروشی خارج شدم . براستی که حرفی برای گفتن نداشتم.خدایا آخر مگر ما ایرانیان چه کردیم که اینگونه باید تاوان پس بدهیم .به خدا غلط کردیم ُما را ببخش و از سر تقصیراتمان در گذر.